حج به یاد ماندنی

ساخت وبلاگ

 

 

« . . . جَعَلَهُ اللّهُ وَوُصْلَةً إِلَی جَنَّتِهِ»

«. . . خداوند حج را وسیله‏ ای برای رسیدن مردم به بهشت قرار داد.»

 

حج به یاد ماندنی...
ما را در سایت حج به یاد ماندنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : صدیقه فلاح hajj-memorable بازدید : 99 تاريخ : جمعه 16 آبان 1393 ساعت: 13:10

یک عضو هیئت علمی جامعة المصطفی (ص) العالمیه با تأکید بر اینکه آن چیزی که در حج مهم است این است که فقط بدن در مناسک حج سیر نکند بلکه دل انسان احرام ببندد، به میقات برود، در منا بیتوته کند و شیطان نفس را رمی کند و طواف دور عشق الهی صورت بگیرد، گفت: اگر با چنین نگاه عرفانی انسان وارد حج بشود آن لذت حقیقی را دریافت می کند.

حجت الاسلام والمسلمین محسن غرویان عضو هیئت علمی جامعة المصطفی(ص) العالمیة در گفتگو با خبرنگار مهر درمورد جایگاه حج در عرفان و ادبیات عرفانی ما گفت: حج از آن جهت که یک عبادت سیاسی هم است و یک سلوک عبادی و سیاسی محسوب می شود، اهمیت فراوانی دارد به ویژه از نظر عبادی کعبه مظهر حضور خداوند برای ما زمینیان است و نماد توحید و یکتاپرستی است که توسط حضرت ابراهیم (ع) پایه گذاری شده و از این جهت بعد عرفانی والایی دارد.

وی افزود: همچنین در عرفان دنبال این هستیم که توحید چیست و موحد کیست و در حقیقت خانه کعبه نماد و مظهر مسئله توحید است. همه خداپرستان عالم از همه فرق اسلامی یعنی چه شیعه و چه سنی در این مناسک حج حضور پیدا می کنند و به گرد یک خانه طواف می کنند و به سمت یک قبله نماز می گزارند و اینها همه نماد توحید و یکتا پرستی است که هدف اصلی عرفان است. از این جهت خانه کعبه و مراسم حج می تواند اثر عرفانی بسیار عمیقی در دلها و قلوب عارفان ایجاد بکند.

این استاد حوزه و دانشگاه درمورد اینکه در ادبیات ما چه آثاری به حج اشاره کرده است گفت:می توان گفت در همه آثار عرفانی درباره حج اشاره کرده اند. فتوحات مکیه محی الدین عربی، مثنوی معنوی مولوی و در دیوان حافظ در آثار سعدی، شبستری و بسیاری از آثارعرفای ما مسئله حج و طواف خانه کعبه  به عنوان سمبل یکتا پرستی و توحید و رسیدن به وحدت،آمده است. زیرا حقیقتا انسان عارف می خواهد از نظر شخصیتی به وحدت برسد و این وحدت باید تجلی بیرونی داشته باشد که در مناسک حج تجلی پیدا می کند.

عضو هئیت علمی جامعة المصطفی(ص) در مورد اینکه چرا دیگر آثاری مانند «خسی در میقات» و یا «حج» شریعتی نوشته نمی شوند اظهارداشت:این مسئله از ضعف نویسندگان ماست که همچون قلمهایی امروزه کمیاب و یا نایاب هستند ولی هستند نویسندگان و قلم بدستانی که اگر ذوق هنری خودشان را بکار بگیرند می توانند چنین آثاری را پدید بیاورند. البته همانطوری که می گویید به هر حال این یک ضعفی است که باید جبران شود و امثال نویسندگانی مانند جلال آل احمد و شریعتی و در زمان ما آقای شجاعی می توانند چنین آثاری را پدید بیاورند.

این محقق و پژوهشگر حوزه فلسفه در مورد  اینکه چه نسبتی میان اثرات عرفانی حج با آثار سیاسی و اجتماعی آن وجود دارد تصریح کرد: همانطور که اشاره کردم حج یک مسئله سیاسی هم است برای اینکه قدرت جهان اسلام را نشان می دهد و وحدت و انسجام مسلمین را به نمایش می گذارد؛ اطلاعات وآگاهی های لازم ازجهان اسلام در مراسم و مناسک حج به اطلاع همه می رسد و روحیه معاضدت همکاری و تعاون بین مسلمین بیدار می شود. البته این مسئله احتیاج به مدیریت قوی دارد که آن بهره برداری های لازم از ظرفیت و پتانسیلی که در حج وجود دارد الان استفاده نمی شود؛ که امیدواریم در آینده این اهداف محقق شود.

این نویسنده و محق در مورد اینکه چه راز و رمز های عرفانی و چه اسراری در این عبادت الهی نهفته است گفت:در این زمینه آیت الله جوادی آملی کتابی دارند که می توانید به آن رجوع کنید؛ به خصوص به جوانان سفارش می کنم که آن را مطالعه کنند هر کدام از مناسک حج از احرام، میقات، لبیک،مشعر و عرفات و خود منا و نماز طواف همه اینها نمادین و سمبل یک سیر و سلوک عرفانی و باطنی است که باید در جای خود تبیین شود. اگر انسان مراسم و مناسک حج را به دقت و دید عرفانی نگاه کند می بیند که آغاز و انجام مناسک حج آغاز حیات معنوی انسان و تولد اوست تا مقام فنا و سیر و سلوک الی الله، البته این راز و رمزها را باید با دقت به آنها رسید.

غرویان عنوان کرد: چیزی که مهم است اینکه فقط بدن در مناسک حج سیر نکند بلکه دل انسان احرام ببندد و به میقات برود، در منا بیتوته کند، شیطان نفس را رمی کند و طواف دور عشق الهی صورت بگیرد. اگر با نگاه عرفانی انسان وارد حج بشود آن لذت حقیقی «یا أَیَّتُها النَّفسُ المُطمَئِنَّة إِرجعی إِلی ربِّکَ راضیةً مَرضیه» را دریافت می کند

حج به یاد ماندنی...
ما را در سایت حج به یاد ماندنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : صدیقه فلاح hajj-memorable بازدید : 63 تاريخ : جمعه 16 آبان 1393 ساعت: 13:05

نهضت امام خمینی (ره) با احیای اسلام ناب محمدی (ص)، احکام و قوانین اسلام را از غربت درآورد و از جمله ابعاد سیاسی و اجتماعی حج را احیا نمود و در رگ های جوامع و ملل اسلامی خون حیات جاری ساخت.

آنچه پیش روی دارید،‌ بخشی از اندیشه‌های امام خمینی (ره) درباره تشریح ابعاد اجتماعی و سیاسی حج می‌باشد.

اعلان برائت از مشرکان که از ارکان توحیدى و واجبات سیاسى حج است، باید در ایام حج به صورت تظاهرات و راهپیمایى با صلابت و شکوه هرچه بیشتر و بهتر برگزار شود و حجاج محترم ایرانى و غیر ایرانى با هماهنگى کامل با مسئولین حج و نماینده اینجانب، در کلیه مراسم شرکت نمایند و فریاد کوبنده برائت از مشرکان و ملحدان استکبار جهانى و در رأس آنان امریکاى جنایتکار را در کنار خانه توحید طنین اندازند و از ابراز بغض و کینه خود نسبت به دشمنان خدا و خلق غافل نشوند. مگر تحقق دیانت جز اعلام محبت و وفادارى نسبت به حق و اظهار خشم و برائت نسبت به باطل است؟ حاشا که خلوص عشق موحدین جز به ظهور کامل نفرت از مشرکین و منافقین میسر شود و کدام خانه اى سزاوارتر از کعبه و خانه امن و طهارت و ناس که در آن به هر چه تجاوز و ستم و استثمار و بردگى و یا دون صفتى و نامردمى است عملا و قولا پشت شود و در تجدید میثاق الست بربکم (۱) بت آلهه ها و اربابان متفرقون (۲) شکسته شود و خاطره مهمترین و بزرگترین حرکت سیاسى پیامبر ـ صلى الله علیه و آله ـ در و اذان من الله و رسوله الى الناس یوم الحج الاکبر (۳) زنده بماند و تکرار شود، چرا که سنت پیامبر ـ صلى الله علیه و آله ـ و اعلان برائت کهنه شدنى نیست و نه تنها اعلان برائت به ایام و مراسم حج منحصر نشود، که باید مسلمانان فضاى سراسر عالم را از محبت و عشق نسبت به ذات حق و نفرت و بغض عملى نسبت به دشمنان خدا لبریز کنند و به وسوسه خناسان و شبهات تردید آفرینان و متحجرین و منحرفین گوش فرا ندهند و لحظه اى از این آهنگ مقدس توحیدى و جهان شمولى اسلام، غفلت نکنند که مسلما جهانخواران و دشمنان ملت ها، بعد از این آرام و قرار نخواهند داشت و به حیله ها و تزویرها و چهره هاى گوناگون متمسک مى شوند و روحانى نماها و آخوندهاى دربارى و اجیرشدگان سلاطین و ملی گراها و منافقین به فلسفه ها و تفسیرها و برداشت هاى غلط و منحرف روى مى آورند و براى خلع سلاح هاى مسلمانان و ضربه زدن به صلابت و ابهت و اقتدار امت محمد ـ صلى الله علیه و آله و سلم ـ به هر کارى دست مى زنند و چه بسا جاهلان متنسک (۴) بگویند که قداست خانه حق و کعبه معظمه را به شعار و تظاهرات و راهپیمایى و اعلان برائت نباید شکست و حج جاى عبادت و ذکر است نه میدان صف آرایى و رزم و نیز چه بسا عالمان متهتک (۵) القا کنند که مبارزه و برائت و جنگ و ستیز، کار دنیاداران و دنیاطلبان بوده است و ورود در مسائل سیاسى، آن هم در ایام حج دون شأن روحانیون و علما مى باشد. که خود این القائات نیز از سیاست مخفى و تحریکات جهانخواران به شمار مى رود که مسلمانان باید با همه امکانات و وسایل لازم به مقابله جدى و دفاع از ارزش هاى الهى و منافع مسلمین برخیزند و صفوف مبارزه و دفاع مقدس خویش را محکم و مستحکم نمایند و به این بیخبران و دلمردگان و پیروان شیاطین بیش از این مجال حمله را به صفوف عقیده و عزت مسلمانان ندهند و از همه جا و همه سرزمین ها و خصوصا از کعبه حق به جنود خدا متصل شوند و زائران عزیز، از بهترین و مقدسترین سرزمین هاى عشق و شعور و جهاد به کعبه بالاترى رهسپار شوند و همچون سید و سالار شهیدان حضرت ابى عبدالله الحسین ـ علیه السلام ـ از احرام حج به احرام حرب و از طواف کعبه و حرم به طواف صاحب بیت و از توضو زمزم به غسل شهادت و خون رو آورند و به امتى شکست ناپذیر و بنیانى مرصوص مبدل گردند که نه ابرقدرت شرق یاراى مقابله آنان را داشته باشد نه غرب که مسلما روح و پیام حج چیز دیگرى غیر از این نخواهد بود که مسلمانان، هم دستورالعمل جهاد با نفس را بگیرند و هم برنامه مبارزه با کفر و شرک را.

به هر حال اعلان برائت در حج، تجدید میثاق مبارزه و تمرین تشکل مجاهدان براى ادامه نبرد با کفر و شرک و بت پرست ها است و به شعار هم خلاصه نمى شود که سرآغاز علنى ساختن منشور مبارزه و سازماندهى جنود خداى تعالى در برابر جنود ابلیس و ابلیس صفتان است و از اصول اولیه توحید به شمار مى رود و اگر مسلمانان در خانه ناس و خانه خدا از دشمنان خدا اظهار برائت نکنند، پس در کجا مى توانند اظهار نمایند؟ و اگر حرم و کعبه و مسجد و محراب، سنگر و پشتیبان سربازان خدا و مدافعان حرم و حرمت انبیا نیست، پس مامن و پناهگاه آنان در کجاست؟

خلاصه، اعلان برائت مرحله اول مبارزه و ادامه آن مراحل دیگر وظیفه ما است و در هر عصر و زمانى جلوه ها و شیوه ها و برنامه هاى متناسب خود را مى طلبد و باید دید که در عصرى همانند امروز که سران کفر و شرک همه موجودیت توحید را به خطر انداخته اند و تمامى مظاهر ملى و فرهنگى و دینى و سیاسى ملت ها را بازیچه هوس ها و شهوت ها نموده اند چه باید کرد. آیا باید در خانه ها نشست و با تحلیل هاى غلط و اهانت به مقام و منزلت انسان ها و القاى روحیه ناتوانى و عجز در مسلمانان، عملا شیطان و شیطان زادگان را تحمل کرد و جامعه را از وصول به خلوص که غایت کمال و نهایت آمال است، منع کرد و تصور نمود که مبارزه انبیا با بت و بت پرست ها منحصر به سنگ و چوب هاى بیجان بوده است و نعوذبالله پیامبرانى همچون ابراهیم در شکستن بت ها پیشقدم و اما در مصاف با ستمگران، صحنه مبارزه را ترک کرده اند؟ و حال آنکه تمام بت شکنی ها و مبارزات و جنگ هاى حضرت ابراهیم با نمرودیان و ماه و خورشید و ستاره پرستان مقدمه یک هجرت بزرگ و همه آن هجرت ها و تحمل سختی ها و سکونت در وادى غیر ذى زرع و ساختن بیت و فدیه اسماعیل، مقدمه بعثت و رسالتى است که در آن، ختم پیام آوران، سخن اولین و آخرین بانیان و موسسان کعبه را تکرار مى کند و رسالت ابدى خود را با کلام ابدى اننى برى مما تشرکون (۶) ابلاغ مى نماید که اگر غیر از این تحلیل و تفسیرى ارائه دهیم، اصلا در زمان معاصر، بت و بت پرستى وجود ندارد و راستى کدام انسان عاقلى است که بت پرستى جدید و مدرن را در شکل ها و افسون ها و ترفندهاى ویژه خود نشناخته باشد و از سلطه اى که بتخانه هایى چون کاخ سیاه بر ممالک اسلامى و خون و ناموس مسلمین و جهان سوم پیدا کرده اند، خبر نداشته باشد.

امروز فریاد برائت ما از مشرکان و کافران، فریاد از ستم ستمگران و فریاد امتى است که جانشان از تجاوزات شرق و غرب و در رأس آنان امریکا و اذناب آن به لب رسیده است و خانه و وطن و سرمایه اش به غارت رفته است. فریاد برائت ما، فریاد ملت مظلوم و ستم ـ دیده ـ کشیده افغانستان است و من متاسفم که شوروى به تذکر و هشدار من در مورد افغانستان عمل ننمود و به این کشور اسلامى حمله کرد. بارها گفته ام و اکنون نیز تذکر مى دهم که ملت افغانستان را به حال خود رها کنید، مردم افغانستان سرنوشت خودشان را تعیین نموده و استقلال واقعى خود را تضمین مى کنند و به ولایت کرملین یا قیمومت امریکا احتیاجى ندارند و مسلم بعد از خروج نظامیان بیگانه از کشورشان، به سلطه دیگرى گردن نمى نهند و پاى امریکا را اگر قصد دخالت و تجاوز در کشورشان کرده باشد، مى شکنند.

و نیز فریاد برائت ما فریاد مردم مسلمان افریقا است، فریاد برادران و خواهران دینى ما که به جرم سیاه بودن، تازیانه ستم سیه روزان بى فرهنگ نژادپرست را مى خورند.

فریاد برائت ما، فریاد برائت مردم لبنان و فلسطین و همه ملت ها و کشورهاى دیگرى است که ابرقدرت هاى شرق و غرب، خصوصا امریکا و اسرائیل به آنان چشم طمع دوخته اند و سرمایه آنان را به غارت برده اند و نوکران و سرسپردگان خود را به آنان تحمیل نموده اند و از فواصل هزاران کیلومتر راه به سرزمین هاى آنان چنگ انداخته و مرزهاى آبى و خاکى کشورشان را اشغال کرده اند.

فریاد برائت ما، فریاد برائت همه مردمانى است که دیگر تحمل تفرعن امریکا و حضور سلطه طلبانه آن را از دست داده اند و نمى خواهند صداى خشم و نفرتشان براى ابد در گلوهایشان خاموش و افسرده بماند و اراده کرده اند که آزاد زندگى کنند و آزاد بمیرند و فریادگر نسل ها باشند.

فریاد برائت ما، فریاد دفاع از مکتب و حیثیات و نوامیس، فریاد دفاع از منابع و ثروت ها و سرمایه ها، فریاد دردمندانه ملت هایى است که خنجر کفر و نفاق قلب آنان را دریده است.

فریاد برائت ما، فریاد فقر و تهیدستى گرسنگان و محرومان و پابرهنه هایى است که حاصل عرق جبین و زحمات شبانه روزى آنان را، زراندوزان و دزدان بین المللى به یغما برده اند و حریصانه از خون دل ملت هاى فقیر و کشاورزان و کارگران و زحمتکشان، به اسم سرمایه دارى و سوسیالیزم و کمونیزم مکیده و شریان حیات اقتصاد جهان را به خود پیوند داده اند و مردم جهان را از رسیدن به کمترین حقوق حقه خود محروم نموده اند. فریاد برائت ما، فریاد امتى است که همه کفر و استکبار به مرگ او در کمین نشسته اند و همه تیرها و کمان ها و نیزه ها به طرف قرآن و عترت عظیم نشانه رفته اند و هیهات که امت محمد ـ صلى الله علیه و آله و سلم ـ و سیراب شدگان کوثر عاشورا و منتظران وراثت صالحان به مرگ ذلت بار و به اسارت غرب و شرق تن در دهند و هیهات که خمینى، در برابر تجاوز دیوسیرتان و مشرکان و کافران به حریم قرآن کریم و عترت رسول خدا و امت محمد ـ صلى الله علیه و آله و سلم ـ و پیروان ابراهیم حنیف ساکت و آرام بماند و یا نظاره گر صحنه هاى ذلت و حقارت مسلمانان باشد. من خون و جان ناقابل خویش را براى اداى واجب حق و فریضه دفاع از مسلمانان آماده نموده ام و در انتظار فوز عظیم شهادتم.

قدرت ها و ابرقدرت ها و نوکران آنان مطمئن باشند که اگر خمینى یکه و تنها هم بماند به راه خود که راه مبارزه با کفر و ظلم و شرک و بت پرستى است ادامه مى دهد و به یارى خدا در کنار بسیجیان جهان اسلام، این پابرهنه هاى مغضوب دیکتاتورها، خواب راحت را از دیدگان جهانخواران و سرسپردگانى که به ستم و ظلم خویشتن اصرار مى نمایند سلب خواهد کرد. آرى، شعار نه شرقى و نه غربى ما، شعار اصولى انقلاب اسلامى در جهان گرسنگان و مستضعفین بوده و ترسیم کننده سیاست واقعى عدم تعهد کشورهاى اسلامى و کشورهایى است که در آینده نزدیک و به یارى خدا اسلام را به عنوان تنها مکتب نجاتبخش بشریت مى پذیرند و ذره اى هم از این سیاست عدول نخواهد شد و کشورهاى اسلامى و مردم مسلمان جهان نباید وابسته به غرب و اروپا و امریکا و نه وابسته به شرق، شوروى، که ان شاءالله تعالى به خدا و رسول خدا و امام زمان وابسته است و به طور قطع و یقین، پشت کردن به این سیاست بین المللى اسلام، پشت کردن به آرمان مکتب اسلام و خیانت به رسول خدا ـ صلى الله علیه و آله و سلم ـ و ائمه هدى ـ علیهم السلام ـ است و نهایتا مرگ کشور و ملت ما و تمامى کشورهاى اسلامى است و کسى گمان نکند که این شعار، شعار مقطعى است که این سیاست، ملاک عمل ابدى مردم ما و جمهورى اسلامى ما و همه مسلمانان سرتاسر عالم است. چرا که شرط ورود به صراط نعمت، حق برائت و دورى از صراط گمراهان است که در همه سطوح و جوامع اسلامى باید پیاده شود. مسلمانان بعد از شرکت در راهپیمایی هاى برائت و اعلان همبستگى با ملت دلاور ایران، باید به فکر رمى استعمار از کشورها و سرزمین هاى اسلامى خود باشند و براى بیرون راندن جنود ابلیس و برچیدن پایگاه هاى نظامى شرق و غرب از کشورهاى خود تلاش نمایند و نگذارند دنیاخواران از امکانات آنان، در جهت منافع خود و ضربه زدن به کشورهاى اسلامى استفاده کنند که این بزرگترین ننگ و عار کشور و سران ممالک اسلامى است که بیگانگان به مراکز سرى و نظامى مسلمانان راه پیدا کنند. مسلمانان از هیاهو و طبل هاى توخالى و تبلیغات ظالمانه نهراسند که کاخ ها و قدرت هاى نظامى و سیاسى استکبار جهان، همانند لانه عنکبوت سست و در حال فرو ریختند. مسلمانان جهان باید به فکر تربیت و کنترل و اصلاح سران خود فروخته بعض کشورها باشند و آنان را با نصیحت یا تهدید از این خواب گرانى که هم خودشان و هم منافع ملت هاى اسلامى را به باد فنا مى دهد، بیدار نمایند و به این سرسپردگان و نوکران هشدار بدهند و خودشان هم با بصیرت کامل از خطر منافقین و دلالان استکبار جهانى غافل نشوند و دست روى دست نگذارند و نظاره گر صحنه شکست اسلام و غارت سرمایه ها و منابع و نوامیس مسلمین نباشند. ملت هاى مسلمان باید به فکر نجات فلسطین باشند و مراتب انزجار و تنفر خویش را از سازشکارى و مصالحه رهبران ننگین و خودفروخته اى که به نام فلسطین، آرمان مردم سرزمین هاى غصب شده و مسلمانان این خطه را به تباهى کشیده اند به دنیا اعلام و نگذارند این خائنان بر سر میز مذاکره ها و رفت و آمدها، حیثیت و اعتبار و شرافت ملت قهرمان فلسطین [را] خدشه دار کنند، که این انقلابى نماهاى کم شخصیت و خودفروخته به اسم آزادى قدس به امریکا و اسرائیل متوسل شده اند. عجبا که هر روز از فاجعه خونبار غصب فلسطین بیشتر مى گذرد، سکوت و سازش سران کشورهاى اسلامى و طرح مماشات با اسرائیل غاصب بیشتر و حتى از تبلیغ و شعار رهایى بیت المقدس هم خبرى به گوش نمى رسد و اگر دولت و مردم کشورى همانند ایران که خود نیز در حالت دفع تجاوز و جنگ و محاصره است، به پشتیبانى از مردم فلسطین برخاسته و فریاد مى زند، او را محکوم مى کنند و حتى از اینکه یک روز هم به نام قدس برگزار شود، وحشت نموده اند. نکند که اینان تصور کرده اند که گذشت زمان، سیرت و صورت جنایت هاى اسرائیل و صهیونیزم را دیگرگون ساخته است و گرگ هاى خون آشام صهیونیزم، از فکر تجاوز و غصب سرزمین هاى از نیل تا فرات دست برداشته اند. مسئولین محترم کشور ایران و مردم ما و ملت هاى اسلامى از مبارزه با این شجره خبیثه و ریشه کن کردن آن، دست نخواهند کشید و به یارى خداوند تعالى از قطرات پراکنده پیروان اسلام و توان معنوى امت محمد ـ صلى الله علیه و آله و سلم ـ و امکانات کشورهاى اسلامى باید استفاده کرد و با تشکیل هسته هاى مقاومت حزب الله در سراسر جهان اسرائیل را از گذشته جنایت بار خود پشیمان و سرزمین هاى غصب شده مسلمانان را از چنگال آنان خارج کرد. من همان گونه که بارها و در سال هاى گذشته قبل و بعد از انقلاب هشدار داده ام، مجددا خطر فراگیرى غده چرکین و سرطانى صهیونیزم را در کالبد کشورهاى اسلامى گوشزد مى کنم و حمایت بیدریغ خود و ملت و دولت و مسئولین ایران را از تمامى مبارزات اسلامى ملت ها و جوانان غیور و مسلمان در راه آزادى قدس، اعلام مى نمایم و از جوانان عزیز لبنان که موجب سرافرازى امت اسلام در خوارى و ذلت جهانخواران گردیده اند، تشکر مى کنم و براى موفقیت همه عزیزانى که در داخل سرزمین هاى اشغالى و یا در کنار این کشور غصب شده، با تکیه به سلاح ایمان و جهاد به اسرائیل و منافع آن ضربه مى زنند دعا مى کنم و اطمینان مى دهم که ملت ایران، شما را تنها نخواهد گذاشت. به خداى تعالى توکل کنید و از قدرت معنوى مسلمانان بهره جویید و با سلاح تقوا و جهاد و صبر و مقاومت بر دشمنان حمله برید که ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم. (۷) (منبع صحیفه امام، ج ۲۰، ص ۳۲۱ – ۳۱۴)

پاورقی

۱٫ بخشى از آیه ۱۷۲ سوره اعراف، که خداوند در عالم ذر از فرزندان آدم سوال کرد: آیا من پروردگار شما نیستم؟.

۲٫ اشاره به آیه ۳۹ سوره یوسف.

۳٫ بخشى از آیه ۳ سوره توبه: اعلانى است از خدا و رسولش به مردم در روز حج اکبر.

۴٫ جاهلان زاهد.

۵٫ عالمان پرده در (رسوا و بی حیا).

۶٫ بخشى از آیه ۱۹ سوره انعام: و من از آنچه شما شرک مى ورزید، بیزارم.

۷٫ بخشى از آیه ۷ سوره محمد (ص): اگر خداوند را یارى کنید، شما را یارى کرده و گام هایتان را استوار خواهد ساخت

حج به یاد ماندنی...
ما را در سایت حج به یاد ماندنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : صدیقه فلاح hajj-memorable بازدید : 62 تاريخ : جمعه 16 آبان 1393 ساعت: 12:06

مراسم پرشکوه حج هم چون عبادات دیگر داراى برکات و آثار فراوانى در فرد و جامعه اسلامى است که اگر طبق برنامه صحیح انجام پذیرد و از آن بهره بردارى درستى شود مى تواند هر سال منشا تحول تازه اى در جوامع اسلامى گردد. خداوند در قرآن می فرماید:«و أذن فى الناس بالحج یأتوک رجالا و على کل ضامر یأتین من کل فج عمیق، لیشهدوا منفع لهم و یذکروا اسم الله فى أیام معلومت على ما رزقهم من بهیمة الأنعم فکلوا منها و أطعموا البائس الفقیر»؛ (حج/ آیه 28)، «و مردم را دعوت عمومى به حج کن تا پیاده و سواره بر مرکبهاى لاغر از هر راه دور به سوى خانه خدا بیایند. تا شاهد منافع گوناگون خویش در این برنامه حیاتبخش باشند، و نام خدا را در ایام معینى بر چهار پایانى که به آنها روزى داده است هنگام قربانى کردن ببرند و هنگامى که قربانى کردید از گوشت آنها بخورید، و بینواى فقیر را نیز اطعام نمائید. این مناسک بزرگ در حقیقت داراى چهار بعد است که هر یک از دیگرى ریشه دارتر و پر سودتر است».
مهمترین فلسفه حج همان دگرگونى اخلاقى است که در انسانها به وجود مى آورد، مراسم احرام انسان را به کلى از تعینات مادى و امتیازات ظاهرى و لباسهاى رنگارنگ و زر و زیور بیرون مى برد، و با تحریم لذائذ و پرداختن به خودسازى که از وظائف محرم است او را از جهان ماده جدا کرده و در عالمى از نور و روحانیت و صفا فرو مى برد، و آنها را که در حال عادى بار سنگین امتیازات موهوم و درجه ها و مدالها را بر دوش خود احساس مى کنند یک مرتبه سبک بار و راحت و آسوده مى کند. سپس مراسم دیگر حج یکى پس از دیگرى انجام مى گیرد، مراسمى که علاقه هاى معنوى انسان را لحظه به لحظه با خدایش محکمتر و رابطه او را نزدیکتر و قویتر مى سازد، او را از گذشته تاریک و گناه آلودش بریده و به آینده اى روشن و پر از صفا و نور پیوند مى دهد.مخصوصا توجه به این حقیقت که مراسم حج در هر قدم یاد آور خاطرات ابراهیم (ع) بت شکن، و اسماعیل ذبیح الله، و مادرش هاجر است و مجاهدت ها و گذشت ها و ایثارگرى آنها را لحظه به لحظه در برابر چشمان انسان مجسم مى کند، و نیز توجه به اینکه سرزمین مکه عموما و مسجد الحرام و خانه کعبه و محل طواف خصوصا یاد آور خاطرات پیامبر (ص) اسلام و پیشوایان بزرگ و مجاهدتهاى مسلمانان صدر اول است این انقلاب اخلاقى عمیقتر مى گردد، به گونه اى که در هر گوشه اى از مسجد الحرام و سرزمین مکه انسان، چهره پیامبر (ص) و على (ع) و سایر پیشوایان بزرگ را مى بیند، و صداى آواى حماسه هاى آنها را مى شنود. آرى اینها همه دست به دست هم مى دهند و زمینه یک انقلاب اخلاقى را در دلهاى آماده فراهم مى سازند، به گونه اى توصیف ناشدنى ورق زندگانى انسان را بر مى گردانند و صفحه نوینى در حیات او آغاز مى کنند. بى جهت نیست که در روایات اسلامى مى خوانیم: کسى که حج را به طور کامل انجام دهد از گناهان خود بیرون مى آید همانند روزى که از مادر متولد شده. آرى حج براى مسلمانان یک تولد ثانوى است، تولدى که آغازگر یک زندگى نوین انسانى مى باشد. البته احتیاج به یاد آورى ندارد که این برکات و آثار و آنچه بعدا به آن اشاره خواهیم کرد نه براى کسانى است که از حج تنها به پوسته اى از آن قناعت کرده، و مغز آن را به دور افکنده اند و نه براى آنها که حج را وسیله تفریح و سیر و سیاحت و یا تظاهر و ریا و تهیه وسائل مادى شخصى قرار داده و هرگز به روح آن واقف نشده اند سهم آنها همان است که به آن رسیده اند!

به گفته بزرگان فقهاى اسلام مراسم حج در عین اینکه خالص ترین و عمیق ترین عبادات را عرضه مى کند، مؤثرترین وسیله براى پیش برد اهداف سیاسى اسلام است. روح عبادت، توجه به خدا و روح سیاست، توجه به خلق خدا است، این دو در حج آنچنان به هم آمیخته اند که تار و پود یکپارچه. حج عامل مؤثرى براى وحدت صفوف مسلمانان است. حج عامل مبارزه با تعصبات ملى و نژاد پرستى و محدود شدن در حصار مرزهاى جغرافیائى است. حج وسیله اى است براى شکستن سانسورها و از بین بردن خفقان هاى نظامهاى ظالمانه اى که در کشورهاى اسلامى حکمفرما مى شود. حج وسیله اى است براى انتقال اخبار سیاسى کشورهاى اسلامى از هر نقطه به نقطه دیگر و بالاخره حج، عامل مؤثرى است براى شکستن زنجیرهاى اسارت و استعمار و آزاد ساختن مسلمین. و به همین دلیل در آن ایام که حاکمان جبار همچون بنى امیه و بنى عباس بر سرزمینهاى مقدس اسلامى حکومت مى کردند و هر گونه تماس میان قشرهاى مسلمان را زیر نظر مى گرفتند تا هر حرکت آزادى بخش را سرکوب کنند، فرا رسیدن موسم حج دریچه اى بود به سوى آزادى و تماس قشرهاى جامعه بزرگ اسلامى با یکدیگر و طرح مسائل مختلف سیاسى. روى همین جهت امیر مؤمنان على (ع) به هنگامى که فلسفه فرائض و عبادات را مى شمرد در باره حج مى گوید: خداوند مراسم حج را براى تقویت آئین اسلام تشریع کرد. بى جهت نیست که یکى از سیاستمداران معروف بیگانه در گفتار پر معنى خود مى گوید: واى به حال مسلمانان! اگر معنى حج را نفهمند، و واى به حال دشمنانشان اگر معنى حج را درک کنند. و حتى در روایات اسلامى، حج به عنوان جهاد افراد ضعیف شمرده شده، جهادى که حتى پیر مردان و پیر زنان ناتوان با حضور در صحنه آن مى توانند شکوه و عظمت امت اسلامى را منعکس سازند، و با حلقه هاى تو در توى نمازگزاران گرد خانه خدا و سر دادن آواى وحدت و تکبیر، پشت دشمنان اسلام را بلرزانند.

ارتباط قشرهاى مسلمانان در ایام حج مى تواند به عنوان مؤثرترین عامل مبادله فرهنگى و انتقال فکرها در آید. مخصوصا با توجه به این نکته که اجتماع شکوهمند حج، نماینده طبیعى و واقعى همه قشرهاى مسلمانان جهان است (چرا که در انتخاب افراد براى رفتن به زیارت خانه خدا هیچ عامل مصنوعى مؤثر نیست و زوار کعبه از میان تمام گروهها، نژادها، زبانهائى که مسلمانان به آن تکلم مى کنند بر خاسته و در آنجا جمع مى شوند). به همین جهت در روایات اسلامى مى خوانیم: یکى از فوائد حج نشر اخبار و آثار رسول الله (ص) به تمام جهان اسلامى است. هشام بن حکم که از دوستان دانشمند امام صادق (ع) است مى گوید: از آن حضرت در باره فلسفه حج و طواف کعبه سؤال کردم، فرمود: «ان الله خلق الخلق... و امرهم بما یکون من امر الطاعة فى الدین و آله و سلم و و مصلحتم من امر دنیاهم فجعل فیه الاجتماع من الشرق و الغرب و لیتعارفوا و لینزع کل قوم من التجارات من بلد الى بلد...، و لتعرف آثار رسول الله صلى لا ینسى».
خداوند این بندگان را آفرید و فرمانهائى در طریق مصلحت دین و دنیا به آنها داد، از جمله اجتماع مردم شرق و غرب را در آئین حج مقرر داشت تا مسلمانان به خوبى یکدیگر را بشناسند و از حال هم آگاه شوند، و هر گروهى سرمایه هاى تجارى را از شهرى به شهر دیگر منتقل کنند... و براى اینکه آثار پیامبر (ص) و اخبار او شناخته شود، مردم آنها را به خاطر آوردند و هرگز فراموش نکنند. به همین دلیل در دورانها خفقان بارى که خلفا و سلاطین جور اجازه نشر این احکام را به مسلمانان نمى دادند آنها با استفاده از این فرصت، مشکلات خود را حل مى کردند و با تماس گرفتن با ائمه هدى (ع) و علماى بزرگ دین پرده از چهره قوانین اسلام و سنت پیامبر (ص) بر مى داشتند. از سوى دیگر، حج مى تواند، مبدل به یک کنگره عظیم فرهنگى شود و اندیشمندان جهان اسلام در ایامى که در مکه هستند گرد هم آیند و افکار و ابتکارات خویش را به دیگران عرضه کنند. اصولا یکى از بدبختیهاى بزرگ این است که مرزهاى کشور اسلامى سبب جدائى فرهنگى آنها شود، مسلمانان هر کشور تنها به خود بیندیشند، که در این صورت جامعه واحد اسلامى پاره پاره و نابود مى گردد، آرى حج مى تواند جلو این سرنوشت شوم را بگیرد. و چه جالب مى فرماید: امام صادق (ع) در ذیل همان روایت هشام بن حکم: «و لو کان کل قوم انما یتکلمون على بلادهم و ما فیها هلکوا، و خربت البلاد، و سقطت الجلب و الارباح و عمیت الاخبار»؛ «اگر هر قوم و ملتى تنها از کشور و بلاد خویش سخن بگویند و تنها به مسائلى که در آن است بیندیشند همگى نابود مى گردند و کشورهایشان ویران مى شود، منافع آنها ساقط مى گردد و اخبار واقعى در پشت پرده قرار مى گیرد».
بر خلاف آن چه بعضى فکر مى کنند، استفاده از کنگره عظیم حج براى تقویت پایه هاى اقتصادى کشورهاى اسلامى نه تنها با روح حج منافات ندارد بلکه طبق روایات اسلامى یکى از فلسفه آن را تشکیل مى دهد چه مانعى دارد مسلمانان در آن اجتماع بزرگ، پایه یک بازار مشترک اسلامى را بگذارند، و زمینه هاى مبادلاتى و تجارى را در میان خود به گونه اى فراهم سازند که نه منافعشان به جیب دشمنانشان بریزد، و نه اقتصادشان وابسته به اجانب باشد، که این دنیا پرستى نیست، عین عبادت است و جهاد. و به همین دلیل در همان روایت هشام بن حکم از امام صادق (ع) ضمن بیان فلسفه هاى حج صریحا به این موضوع اشاره شده بود که یکى از اهداف حج، تقویت تجارت مسلمانان و تسهیل روابط اقتصادى است.

و در حدیث دیگرى از همان امام (ع) در تفسیر آیه «لیس علیکم جناح ان تبتغوا فضلا من ربکم»، ( بقره/ آیه 198)؛ مى خوانیم که فرمود: «منظور از این آیه کسب روزى است». همین معنى در ذیل حدیثى که از امام على بن موسى الرضا (ع) بطور مشروح در بیان فلسفه هاى حج وارد شده است آمده اشاره به اینکه آیه لیشهدوا منافع لهم هم منافع معنوى را شامل مى شود و هم منافع مادى را که از یک نظر همه معنوى است. کوتاه سخن اینکه این عبادت بزرگ اگر بطور صحیح و کامل مورد بهره بردارى قرار گیرد و زوار خانه خدا در آن ایام که در آن سرزمین مقدس حضور فعال دارند و دلهایشان آماده است از این فرصت بزرگ براى حل مشکلات گوناگون جامعه اسلامى با تشکیل کنگره هاى مختلف سیاسى و فرهنگى و اقتصادى استفاده کنند، این عبادت مى تواند از هر نظر مشکل گشا باشد، و شاید به همین دلیل است که امام صادق (ع) مى فرماید: «لا یزال الدین قائما ما قامت الکعبة»؛ «مادام که خانه کعبه بر پا است اسلام هم بر پا است».

و نیز على (ع) فرمود: خانه خدا را فراموش نکنید که اگر فراموش کنید هلاک خواهید شد «الله الله فى بیت ربکم لا تخلوه ما بقیتم فانه ان ترک لم تناظروا»، خدا را، در مورد خانه پروردگارتان، هرگز آن را خالى نگذارید که اگر آن را ترک گوئید مهلت الهى از شما برداشته مى شود. و نیز به خاطر اهمیت این موضوع است که فصلى در روایات اسلامى تحت این عنوان گشوده شده است که اگر یکسال مسلمانان بخواهند حج را تعطیل کنند بر حکومت اسلامى واجب است که با زور آنها را به مکه بفرستد.

حج به یاد ماندنی...
ما را در سایت حج به یاد ماندنی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : صدیقه فلاح hajj-memorable بازدید : 80 تاريخ : جمعه 16 آبان 1393 ساعت: 12:02